کد مطلب:77562 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:102

خطبه 078-پاسخ اخترشناس











و من كلام له علیه السلام

قاله لبعض اصحابه لما عزم علی المسیر الی الخوارج. فقال له: یا امیرالمومنین ان سرت فی هذا الوقت خشیت ان لا تظفر بمرادك من طریق علم النجوم

یعنی از كلام امیرالمومنین علیه السلام است كه گفت از برای بعض اصحاب، در وقتی كه عازم سفر جنگ خوارج بود. و گفته بود كه یا امیرالمومنین، اگر سفر بكنی در این وقت می ترسم كه ظفر به مراد تو نیابی و به مقصود نرسی. اینكه گفتم از راه علم نجوم گفتم:

فقال علیه السلام: «اتزعم انك تهدی الی الساعه التی من سار فیها صرف عنه السوء و تخوف من الساعه التی من سار فیها حاق به الضر؟ فمن صدق بهذا فقد كذب القرآن و استغنی عن الاستعانه بالله فی نیل المحبوب و دفع المكروه.»

یعنی پس گفت امیرالمومنین علیه السلام: آیا تو گمان می كنی كه راه می نمایی به سوی آن ساعتی كه كسی در آن سفر كند، بگردد از او بدی و می ترسانی از ساعتی كه كسی در او سفر كند فروگیرد او را ضرر؟ پس هر كه تصدیق تو كند تكذیب كرده است قرآن را از جهت قول خدا: (قل لا یعلم من فی السماوات و الارض الغیب الا الله)[1] و قوله تعالی: (و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو)[2] و بی نیاز شده باشد از یاری خواستن به خدا و

[صفحه 387]

رسیدن به محبوب مطلوب در دفع كردن مكروه نامرغوب.

«و ینبغی فی قولك للعامل بامرك، ان یولیك الحمد دون ربه، لانك بزعمك انت هدیته الی الساعه التی نال فیها النفع و امن الضر.»

یعنی و سزاوار است از جهت سخن تو مر كسی را كه عمل به امر تو كند اینكه ترا ولی و مستحق ستایش گرداند، غیر از پروردگار خود را. از جهت آنكه تو به گمان خود او را راه نموده ای به سوی ساعتی كه در آن رسیده است به منفعت و ایمن شده است از مضرت.

ثم اقبل علیه السلام علی الناس فقال:

«ایها الناس ایاكم و تعلم النجوم الا ما یهتدی به فی بر او بحر، فانها تدعو الی الكهانه.»

یعنی پس رو آورد امیر علیه السلام بر مردم و گفت: ای مردم! بر حذر باشید از یاد گرفتن علم نجوم، مگر آن قواعد را كه راه برده شود به سبب آن در صحرا و دریا، پس به تحقیق كه آن صنعت علم نجوم داعی و سبب می شود به سوی علم كهانت و كهانت صنعتی است كه به استعانت جن و شیاطین اخبار كند از مغیبات و احداث كند به اعمال و اذكار چند، محبت یا عداوت یا منفعت یا مضرت را در میان مردم و نیست آن كس الا شریر و خبیث و پلید، مثل اعوان خود از شیاطین و عمل منجم از حیثیت اخبار به مغیبات و تعیین اوقات از برای تحصیل منافع و مضار، از برای مردم و اعتقاد بر قدرت او، بر صرف مساءت و بدی و ایصال منفعت و خوشی، مثل عمل و اعتقاد كاهن باشد و كهانت قسمتی از سحر است، زیرا كه سحر می تواند شد كه بی استعانت به جن و شیاطین نیز باشد.

«و المنجم[3] كالكاهن و الكاهن كالساحر و الساحر كالكافر و الكافر فی النار سیروا علی اسم الله.»

یعنی آن منجمی كه اخبار به غیبت می كند به عنوان جزم و متكل است در منفعت و مضرت به سعادت و نحوست اوقات، به سبب اتصالات كواكب و معتقد است به اینكه آنها موثراتند حتما و او عالم است به علل و اسباب حوادث و مردم را از خدا غافل و

[صفحه 388]

نومید و امیدوار به نقل و قول خود می سازد، البته مثل كاهن بود در جزا و جزای كاهن، چون فرد اعظم ساحر است، مثل جزای ساحر است و جزای ساحر مثل جزای كافر است، از حیثیت آنكه توكل و توسل بر خدا ندارد و جزای كافر آتش است، پس جزای او نیز آتش باشد. ای مردمان سفر بكنید به استعانت به اسم خدا و بگویید: بسم الله به اعتقاد درست، البته جناب اقدس الهی دفع اذیت و شر آن سفر را از مسافر خواهد كرد.[4].

[صفحه 389]


صفحه 387، 388، 389.








    1. النحل / 65.
    2. الانعام / 59.
    3. در هر سه نسخه: المنجم (بدون واو).
    4. این سخن كه با استعانت به اسم خدا باید سفر كرد و اعتنا به اینگونه باورهای خرافی نداشت، بطور كلی درست است، لیكن خطاب امیرالمومنین به سپاه است كه عازم جنگ با خوارج بوده اند، می فرماید: با یاری خواستن بر نام خدا به سوی دشمن حركت كنید. و ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه می گوید: امیرالمومنین پس از بازگشت پیروزمندانه از جنگ با خوارج، در همان محل كه رسید این سخن را ایراد كردند.